اصغر قندچی از تاثیرگذارترین مردان صنعتی ایران است کسی که صنعت کامیون سازی ایران را متحول کرد.
بیت ران – الهام زهره وند: اصغر قندچی ، ۷۰ سال پیش شروع به تولید کامیون در ایران کرد. او وقتی دید نمیتواند امکانات جادهای ایران را تغییر بدهد دست روی دست نگذاشت و نگفت چون جاده استاندارد نداریم به محرومیت از ماشینهای خوب روز دنیا محکومیم. ماشینهای آمریکایی را که برای ویژگیهای آن کشور ساخته بودند، متناسب با جادههای ایران تغییر داد و تحسین تولیدکنندههای آمریکایی را برانگیخت.
آنقدر مهم شده بود که از فرودگاههای آمریکا با هلیکوپتر او را به کارخانه میبردند تا ثبت سفارش کند. معروف است در شرایطی که پمپهای بنزین در جادههای کشور فاصله زیادی از هم داشتند برای حل مشکل سوخت کامیونهای ماک، باکی با ظرفیت بیشتر روی این خودرو سوار کرد تا دیرتر نیاز به سوختگیری پیدا کنند.
او که استقلال کاری خود را از یک دکان ۹متری شروع کرده بود و سالها بعد دو هزار کارگرِ همکار داشت در حالی از کار کنار گذاشته شد که کارخانه ایرانکاوه را تا ۲۵۰ هزار مترمربع توسعه داده بود. شاید بتوان او را پدر کامیونسازی ایران نامید و باید برای همین از او قدردانی کرد. کامیونهای ساخت او بار اصلی ساختوسازهای پیشرفت کشور را به دوش کشیدند و هنوز با ۷۰ سال سن جادههای ایران را زیر پا میگذارند.
کمک به ایران دور از ایران کاوه
او که از فرزند خود ایرانکاوه دور شده بود، اما دیدن ایران زیر هجوم عراق را تاب نیاورد و باز هم از تخصصش و البته از جیبش برای کشور خرج کرد. در این گفتوگو با او و کارهای بزرگش آشنا میشویم.
این گفتوگو در محل گاراژ قدیمی او در خیابان قزوین انجام شده است. گاراژی که تعطیل شده و این روزها وی انگیزهای برای رسیدگی به آن ندارد چراکه از طرف بنیاد از او گرفته شده و امانی در اختیار اوست. ساختمانی که در آن بخشی از تاریخ خودرو ایران ساخته شده است. پیرمردی که باید با او با صدای بلند حرف زد، این روزها خاطراتش را در آن گاراژ قدیمی مرور میکند. او میداند ساختمان قدیمی و خودساختهاش برای او نیست و فقط غصه میخورد.
شما یکی از قدیمیترین مردان تاثیرگذار در صنعت خودرو ایران هستید. کار خود را چگونه و از کجا آغاز کردید؟
سال ۱۳۴۲ از وزارت صنایع مهندس نیازمند معاون وزارتخانه و مهندس شیرزاد یکی از همکارانِ کارشناس او، دنبال کسی بودند که یک ماشین تولید کند. زیرا شاه آنها را تهدید کرده بود که یا یک ماشین در ایران بسازید یا از وزارتخانه بروید. برای رفع این دردسر پرسوجو کرده بودند از مکانیکیهای خیابان قزوین شنیده بودند که «اوس اصغر» روی کامیونسازی کار میکند.
به همین دلیل این دو نفر آمدند کارخانه من تا من و کارم را ببینند و شاید بتوانم کارشان را راه بیندازم. دیدند که یک شاسی که طول آن بلندتر از حد معمول کامیونهای ماک است و البته چند قطعه که روی آن نصب شده در کارخانه من وجود دارد. پرسیدند که شما اندازه این شاسی را تغییر دادید و از اندازه اصلی طول آن را بلندتر کردید؟ گفتم بله. به یکدیگر نگاه کردند، خیلی تعجب کرده بودند و بسیار مشتاقانه پرسیدند که چیز دیگری هم میسازید؟ گفتم که من اتاق کامیون هم ساختهام. آن موقع کارخانه من چند دهنه داشت؛ در یکی از دهنهها روی شاسی کار میکردم، در دهنه دیگر اتاق کامیونی قرار داشت که خودم همه آن را ساخته بودم. با دیدن اتاق واقعاً خوشحال شدند.
قول همکاری دولت که محقق شد
با اشتیاق قطعههایی را که خودم برای کامیون ماک ساخته بودم نگاه کردند و در شرایطی رفتند که احساس رضایت در چهرهشان دیده میشد. بعدها به من گفتند که پس از دیدن کارخانه من و آشنایی با کارهایی که انجام میدهیم با وزیر جلسهای داشتند و توضیح دادند که یک نفر در خیابان قزوین بدون کمک هیچ مهندسی و از روی تجربه تغییراتی روی کامیون ماک ایجاد کرده و حتی قطعاتی از آن را میسازد. وزیر هم از این ماجرا خوشش آمده بود. چند روز بعد از من دعوت کردند که به وزارتخانه بروم، من هم رفتم.
گفتند که هر اجازه و پروانهای برای تولید کامیون ماک در تعداد بالا بخواهی ما به تو میدهیم تا بتوانی به تولید این کامیون سرعت ببخشی. انصافاً همهجوره من را حمایت کردند و هیچ مشکلی برای من به وجود نیاوردند. من در کارخانه خود و با کمک همکارانم تقریباً همه بخشهای ماک را تولید میکردم.
فقط موتور و دیفرانسیل کامیون بود که هنوز از آمریکا وارد میشد. برای موتور هم درخواست تولید دادم اما به من گفتند چند کارخانه در تبریز هست برو تبریز و با هر کدام که میخواهی شریک شو من هم رفتم و چند کارخانه را دیدم و با صاحبان آنها صحبت کردم اما در نهایت نتیجه گرفتم که هیچ کدام از آنها باب کار ما نیست و ما میخواستیم خودمان یک موتور به صورت کاملاً مستقل بسازیم. بهترین موتور برای کامیون موتور آمریکایی بود. سرانجام قرار شد خود ما مشغول به ساخت موتور بشویم که انقلاب شد و کار منتفی شد و هیچ وقت موتور را نساختیم.